چهار زندان انسان
نویسنده:
علی شریعتی
امتیاز دهید
.
نخستین زندان "طبیعت" است و جغرافیا، که با علوم طبیعی و تکنولوژی از آن رها میشود. دومین زندان، "جبر تاریخ" است، که کشف قوانین تاریخ و تحول و تکامل تاریخ او را از زندان تاریخ رها میکند. سومین زندان، "نظام اجتماعی و طبقاتی" است که "ایدئولوژی انقلابی" آن را از این زندان رها میکند و چهارمین زندان، زندان "خویشتن" است: " و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقوایها". آدمی، سرشته ای دنیوی و اخروی است،عناصری ابلیسی و الهی، کشش هایی که او را به سوی خاک میکشاند و کشش هایی که او را به سوی خدا تصعید میبخشند، و اما انسان خود یک، "انتخاب" است و در همین موضع که مسئولیت و خودآگاهی او مطرح میشود و در همین جاست که به گفته مولوی: " او از انبوه احوال گوناگون و آشفته در جنگ خویش رهایی میابد" ، به معجونی از ترکیب ها
بیشتر
نخستین زندان "طبیعت" است و جغرافیا، که با علوم طبیعی و تکنولوژی از آن رها میشود. دومین زندان، "جبر تاریخ" است، که کشف قوانین تاریخ و تحول و تکامل تاریخ او را از زندان تاریخ رها میکند. سومین زندان، "نظام اجتماعی و طبقاتی" است که "ایدئولوژی انقلابی" آن را از این زندان رها میکند و چهارمین زندان، زندان "خویشتن" است: " و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقوایها". آدمی، سرشته ای دنیوی و اخروی است،عناصری ابلیسی و الهی، کشش هایی که او را به سوی خاک میکشاند و کشش هایی که او را به سوی خدا تصعید میبخشند، و اما انسان خود یک، "انتخاب" است و در همین موضع که مسئولیت و خودآگاهی او مطرح میشود و در همین جاست که به گفته مولوی: " او از انبوه احوال گوناگون و آشفته در جنگ خویش رهایی میابد" ، به معجونی از ترکیب ها
آپلود شده توسط:
tajii
1392/04/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی چهار زندان انسان
عموما مرسوم نیست که به آموزگاران دوران خردی خود بی ادبی نماییم .رسم روزگار اینست که از قدم اول شروع کرد و بعدا قدم های بعدی را بر داشت؛.و ممکن است روزگاری حتی از مربیان و والدین و استادان خود سبقت بگیریم ولی حق آنها در جای خود باید محفوظ بماند.
دوستان من قصد قضاوت عجولانه ندارم اینجا با کمی تامل بیطرفانه گزینه هایی برایمان مطرح میشود یکی اینکه شاید تعریف استاد از مفهوم جبر متفاوت از بقیه بوده یا اینکه و شاید مفهوم جبر برای استاد مشابه بقیه بوده اما براداشت و نتایج آن را متفاوت میبینند
گزینه ی دوم کمی شبیه تفکرات راسل و سارتر البته از لحاظ ساختار منطقی یعنی شاید از چهار جبری که راسل و سارتر میشناختند کمی متفاوت تر از این چهار جبر بود اما افرادی مثل سارتر و راسل و ... معتقد بودند که علاوه بر گزینش های فراوان انسان دارای قدرت انتخاب گسترده ای است تاحدی که معتقد بودند انسان میتواند پا از این محدوده ها فراتر بگذارد و آزادی و استقلال خود را به شکوه برساند سارتر معتقد بود انسان میتواند حتی قوانین طبیعت و هستی را زیر پا بگذرد شاید دکتر شریعتی کمی متفاوت میاندیشید ولی دقیقا ایشان هم در کتابشان میگویند که انسان زمانی میتواند آزاد باشد که این چهار زندان را رهایی یابد پس دکتر هم معتقد بود که این جبرها را میتوان پشت سر گذاشت؛